شاید تا کنون شده باشد که در مواقعی که بیکار هستید یا اینکه انتظار خبر مهمی را می کشید برای سرگرم کردن خودتان کاغذی را که در اطرافتان هست بردارید و شروع به تا کردن آن کنید و بعد از چند بار متوجه شوید که دیگر نمی شود کاغذ را تا کرد. در این صورت یا از تا کردن کاغذ منصرف می شوید یا آن را باز می کنید و دوباره شروع به تا کردنش می کنید... البته ممکن است قبل از اینکه به آن زمان برسید خبر مهم به شما داده شود و کاغذ را به جای اولش برگردانید !!!
این مسئله را همه ما تجربه کرده ایم اما شاید هیچ کدام از ما به طور جدی روی آن فکر نکرده باشیم.اگر ورق را هر بار طوری تا کنید که اندازه آن نصف شود بیش از ۷ یا ۸ بار نمی توانید آن را تا کنید. مهم نیست ورق اولیه شما چقدر بزرگ باشد. شاید تا به حال این قضیه را شنیده باشید و سعی کرده باشید که آن را امتحان کنید و متوجه شده باشید که تا کردن کاغذ بیش از۷ یا ۸ بار بسیار سخت است. آیا می توان گفت که این اعداد یک محدودیت مستدل و عمومی برای تا کردن کاغذ هستند؟فرض کنید شما کاغذی را انتخاب کرده اید که دارای پهنای w و ضخامت t است . اگر شما شروع به تا کردن ورق از یک سمت بکنید وقتی به جایی برسید که دیگر نتوانید کاغذ را تا کنید یک نوار باریک خواهید داشت.با هر تا کردنی ضخامت کاغذ دو برابر می شود و پهنای آن نصف خواهد شد. یعنی بعد از N بار تا کردن ضخامت خواهد بود و البته مشخص است که پهنا می شود و نسبت ضخامت به پهنا برابر می شود.اگر با کاغذی به پهنای ۱۱cm و ضخامت ۰.۰۰۲cm این کار را انجام دهید بعد از ۷ بار تا کردن نسبتt/w برابر ۱/۶ می شود. این بدان معنیست که اندازه ضخامت از پهنا بیشتر می شود و در نتیجه دیگر قادر به تا کردن کاغذ نخواهید بود. اگر این کاغذ را ۵۰ بار بزرگتر کنید شاید بتوانید آن را تا ۱۰ بار هم تا کنید.اگر به صورت متناوب کاغذ را از عرض و طول تا کنید ممکن است تعداد دفعات بیشتری بتوانید به تا کردن کاغذ ادامه دهید. در این صورت هر بارضخامت دو برابر می شود در صورتی که پهنا هر دو دفعه یک بار نصف می شود.چندین سال پیش هنگامی که بریتنی گالیوان در دبیرستان درس می خواند با این مسئله رو به رو شد که چگونه کاغذی زا ۱۲ بار تا کند . او باید برای گرفتن نمره از یکی از کلاسهایش این مسئله را حل می کرد. بعد از آزمایش راه های مختلف او موفق شد که ورقه نازکی از طلا را ۱۲ بار تا کند. اما مسئله طرح شده در باره کاغذ بود و نه طلا.گالیوان بر روی معادله تعداد دفعاتی که می توان یک کاغذ با اندازه معین را تا کرد کار کرد.
که در آن L کمترین درازای کاغذ، t میزان ضخامت کاغذ و n تعداد دفعاتی است که می توان کاغذ را تا کرد. واحد t و L باید یکسان باشد.
برای یک طول و ضخامت معین عبارت بیانگر آن است که صفحه بعد از n بار
تاکردن چند برابر کوچک شده است. با n=۰ شروع می کنیم و به همین ترتیب به
رشته ای از اعداد به این صورت می رسیم:
۰, ۱, ۴, ۱۴, ۵۰, ۱۸۶, ۷۱۴, ۲۷۹۴, ۱۱۰۵۰, ۴۳۹۴۶, ۱۷۵۲۷۴, ۷۰۰۰۷۴, ۲۷۹۸۲۵۰, . . .
این به این معنی است که در تای دوازدهم ۲۷۹۸۲۵۰ برابر مقدار کاغذی که در
تای اول از دست می رود از دست خواهد رفت.گالیوان در کتابی با نام
Historical Society of Pomona Valley چگونگی به دست آوردن این معادله و
تلاشش برای حل مشکل را توضیح داده است. بالاخره در June ۲۰۰۲ گالیوان یک
کاغذ بزرگ را ۱۲ بار تا کرد.
ادامه مطلب ...
همواره کار حل مساله را با نوعی ادراک شهودی از مساله شروع می کنیم و با بررسی چند حالت خاص به سوی الگوسازی برای حل کامل آن جلو می رویم.
با توجه به نوع مساله می توان از بعضی موارد ذکر شده صرف نظر کرد.
● عمده ترین روشهای حل مساله عبارتند از:
۱) جستجو برای الگو
همواره کار حل مساله را با نوعی ادراک
شهودی از مساله شروع می کنیم و با بررسی چند حالت خاص به سوی الگوسازی برای
حل کامل آن جلو می رویم.
۲) رسم شکل
در هر مساله ای که امکانپذیر باشد رسم یک شکل (اعم
از هندسی یا یک نمودار و غیره) می تواند در یافتن حل مساله الهام بخش باشد و
رابطه بین اجزا مساله را بهتر نمایان می سازد.
۳) صورتبندی مساله معادل:
در بخش قبل دیدیم که گام نخست در حل
مساله عبارت است از جمع آوری داده - جستجو - فهمیدن مساله - برقراری ارتباط
بین اجزا - حدس زدن و تجزیه تحلیل. ولی اگر همه این کارها به روش معقولی
میسر نباشد چه کنیم؟ یعنی اینکه ممکن است کارهای محاسباتی خیلی پیچیده باشد
و یا به سادگی نتوانیم حالتهای خاصی را مطرح کنیم تا به بینش لازم
برسیم.آنچه در چنین شرایطی توصیه می شود این است که مساله را با مساله ای
معادل ولی ساده تر جایگزین کنیم. راه کلی در این گونه معادل سازی به بینش و
تجربه های عمومی باز می گردد ولی کارهایی از قبیل دستکاریهای جبری یا
مثلثاتی و تفسیر مجدد مساله با زبانی دیگر می تواند موثر باشد.
۴) تغییر مساله:
در بعضی مسایل می توانیم مساله مورد نظر را به
مساله دیگری تبدیل کنیم. این دو مساله لزوما معادل یکدیگر نیستند ولی حل
مساله دوم حل مساله اول را نتیجه می دهد.
۵) انتخاب نمادهای مناسب:
از نخستین گامها در حل مساله های
ریاضی تبدیل مساله به صورتی نمادین می باشد. در انتخاب نمادها باید هر ایده
کلی را ملحوظ داشته و آن را با نمادی بیان کنیم. بی دقتی در انتخاب نمادها
ممکن است به از بین رفتن یا مبهم شدن بعضی از روابط منجر شود.
۶) استفاده از تقارن:
وجود تقارن در یک مساله موجب می شود که با عملیات کمتری مساله را به جواب برسانیم.
۷) تجزیه به حالتهای ساده تر:
گاهی اوقات می توان یک مساله را
به تعدادی مساله ساده تر و کوچکتر تبدیل کرد که هر کدام از این مسایل ساده
تر را می توان جداگانه در نظر گرفت.
۸) کار عقب رونده:
کار عقب رونده یعنی اینکه نتیجه مورد نظر را
مفروض گرفته شروع به استنتاج هایی از آن کنیم تا به یک مساله حل شده
برسیم. در این صورت گامهای معکوسی را در نظر بگیریم تا به نتیجه مطلوب دست
پیدا کنیم.
۹) بررسی نقیض:
استفاده از تناقض یعنی مفروض گرفتن نادرستی حکم و با استنتاج به نتیجه نادرست یا متناقضی رسیدن از روشهای آشنا در ریاضیات است.
۱۰) زوجیت:
ایده ساده زوج و فرد بودن یکی از ابزارهای بسیار قوی در حل مساله است که کاربردهای وسیعی دارد.
۱۱) بررسی حالتهای حدی:
در برخورد اولیه با مساله بعضی اوقات
تغییردادن پارامترها بین حدهای پایین و بالای ممکن آنها ایده هایی برای حل
مساله به همراه خواهد داشت.
۱۲) تعمیم:
معمولا ساده سازی یک مساله راهگشای حل آن است. اما
در بعضی موارد حالت تعمیم یافته مساله سهل تر قابل حل است و حالت مورد نظر
را می توان به عنوان یک حالت خاص نتیجه گرفت. در واقع ایده تعمیم و در کنار
آن مجرد سازی ویژگی خاص ریاضیات نوین است.
در پایان اشاره می کنم که سعی کنید یک مساله را در صورت امکان به
چند روش حل کنید. این کار باعث بهبود سرعت و خلاقیت شما در حل مسایل دیگر
می شود. روشهای مختلف حل مساله بخشهایی از زوایای پنهان مساله را برای شما
آشکار می کند.
منبع:
دانشجویان
به نقل از تالار های گفتگوی آکادمیست
دانشجویان
من امروز خیلی خوشحالم که در مراسم فارغالتحصیلی شما که در یکی از
بهترین دانشگاههای دنیا درس میخوانید هستم. من هیچ وقت از دانشگاه
فارغالتحصیل نشدهام. امروز میخواهم داستان زندگی ام را برایتان بگویم.
خیلی طولانی نیست و شامل سه تا داستان است.
- اولین داستان مربوط به ارتباط اتفاقات به ظاهر بی ربط زندگی هست.
من بعد از شش ماه از شروع دانشگاه در کالج رید ترک تحصیل کردم ولی تا حدود یک سال و نیم بعد از ترک تحصیل تو دانشگاه میآمدم و میرفتم و خب حالا میخواهم برای شما بگویم که من چرا ترک تحصیل کردم.
ادامه مطلب ...